جذب فاینانس در صنعت برق، آیندهفروشی است
ایران جزو ده کشور برتر در زمینه تولید توربین و تجهیزات ساخت سد است. با این حال، صنعت برق کشور درگیر رکودی طولانی شده تا جایی که فعالان و دستاندرکاران این صنعت اعلام میکنند برای بقای خود و کاهش هزینهها ضمن تعدیل نیرو با یکچهارم ظرفیت تولیدی مشغول به گذران روزگار هستند؛ اتفاقی که قدرت رقابتی محصولات تولیدکنندگان ایرانی در بازارهای بینالمللی را تحت تأثیر خود قرار داده و زمینه کاهش صادرات تجهیزات برق را به ایران تحمیل کرده است. از اینرو با پیام باقری، نایب رئیس سندیکای صنعت برق ایران و عضو هیت مدبره فدراسیون صادرات انرژی ایران گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانیم.
اصلیترین مشکل فعالان بخش خصوصی در صنعت برق ایران چیست؟
هماکنون یکی از مشکلات اساسی صنعت برق که گریبان اعضای سندیکا را هم گرفته بحث بیکاری است که دلیل اصلی آن رکود حاکم بر صنعت و بهطور خاص رکود حاکم بر صنعت برق است. البته ریشه رکود صنعت برق؛ بحث اقتصاد برق است. از مجلس هفتم که قانون تثبیت قیمتها اعمال شد و قیمت برق هم مثل سایر حاملهای انرژی ثابت ماند، روند مشکلات آغاز شد، اما در این دوره به دلیل حجم بالای درآمدهای نفتی، این مشکل کمتر خودنمایی کرد. چون منابع در اختیار وزارت نیرو قرار میگرفت و به نوعی چرخ صنعت به حرکت درمیآمد، اما با شدت گرفتن تحریمهای غرب علیه ایران کمکم مشکلات خودنمایی کردند و درنهایت انباشت آنها امروز باعث بروز مشکل در صنعت شده است. اکنون پروژه جدیدی اساسا تعریف نمیشود که اعضای سندیکا یا فعالان این بخش بتوانند گردش کار داشته باشند. مهمترین چالش تولیدکنندگان تجهیزات برق این است که با مشکل نبود سفارش و تعدیل یا تعطیلی واحدهای تولیدی روبهرو هستند، به صورتی که اکنون تقریبا با یکچهارم ظرفیت خود مشغول به کار هستند. این روند با توجه به تحمیل هزینههای بیشتر برای تولید، عاملی است که نگرانی گستردهای در میان فعالان ایجاد کرده است، چون این روند رقابتپذیری را برای فعالان این بخش کاهش داده است.
فکر نمیکنید بخشی از رکود فعلی مربوط به ایجاد ظرفیتهای اضافه با ارائه پروانه بهرهبرداری بدون توجه به کشش بازار بوده است؟
بله، یکی از مشکلات این است که در روزهای رونق تولید، ظرفیتسازی بالایی صورت گرفته است، به عنوان مثال تعداد زیادی سازنده کابل و تابلوی برق داریم. خب در مقطعی که رونق اقتصادی داشتیم همه چیز قابل قبول بود، اما امروز ظرفیتهای خالی کاملا مشهود است و همین روند باعث افزایش هزینههای تولید شده است. به این دلیل که توجهی به منطق ظرفیتسازی نکردهایم. ظرفیتسازی ایجاد شده، امروز هم فرصت و هم تهدید است.
اشتغالزایی در صنعت برق را چگونه ارزیابی میکنید؟
صنعت برق در سنوات گذشته به طور متوسط حدود 10 درصد اشتغالزایی کل صنعت را به خود اختصاص داده و 5/14 درصد ارزش افزودهای که در صنایع ایجاد شده متعلق به این صنعت بوده است.
نظر شما درباره مطالبات معوق دولت به صنعتگران در این بخش چیست؟
همانطور که قبلا اشاره شد تفاوت قابل توجهی بین قیمت تمامشده هر کیلووات ساعت برق و فروش آن وجود دارد که تراز مالی درآمد وزارت نیرو را منفی و منفیتر کرده است. امروز قیمت فروش هر کیلووات ساعت برق 66 تومان است، درحالی که قیمت تمامشده حدود 105 تا 110 تومان است. این اختلاف و نادیده گرفتن قوانین موجود برای جبران فاصله قیمتی وزارت نیرو باعث شده مطالبات معوق در بخش خصوصی شکل گرفته و روبه افزایش باشد. بدهی وزارت نیرو به بخش خصوصی بیشتر در حوزه برق اعم از نیروگاهدارها، سازندگان تجهیزات و پیمانکاران، حدود 14هزار میلیارد تومان است. البته بخش قابل توجهی از این مطالبات مربوط به گذشته است و نیروگاههایی که به صورت خصوصی تولید برق میکنند و آن را در اختیار شبکه سراسری قرار میدهند نیز مطالباتی دارند، اما در بخش تولیدکنندگان تجهیزات این مشکل کمتر دیده میشود. هرچند علت کاملا مشخص است؛ چون پروژه جدیدی تعریف نشده که تولیدکنندگان تجهیزات از دولت مطالبه داشته باشند، بدهیهای گذشته نیز رفتهرفته پرداخت شده است.
به نظر شما استفاده از فاینانس به نفع اقتصاد است یا خیر؟
استفاده از شیوه فاینانس زیاد مطلوب نیست، به این دلیل که سرمایهگذاری انجامشده در واقع فرار است و با هرگونه تغییر در شرایط و روابط سیاسی در کشور جذبکننده؛ سرمایهگذار میتواند پروژه را رها کرده و نسبت به انتقال سرمایه خود اقدام کند؛ دقیقا اتفاقی که قبلا هم در بخش نفت افتاد. البته چالش دیگر این شیوه جذب سرمایه مربوط به تحمیل برخی موارد به طرف دریافتکننده مثل ایران است. نکته قابل توجه و نگرانکننده در این بخش نیز مربوط به تهدید تولید داخلی از سوی سرمایهگذار است، بخصوص در صنعت برق که امروز تقریبا 95 درصد خودکفایی را تجربه کرده و کمترین نیاز را به خارج از مرزها دارد، ولی میبینیم در پروژههای فاینانس مثل توتال این توانمندی نادیده گرفته شده است. اصولا فاینانس به نوعی آیندهفروشی است، به این دلیل که بالاخره هنگام سررسید قرارداد، تعهدات باید بازپرداخت شود. بنابراین لازم است در این زمینه برنامهریزی دقیقی داشته باشیم، چون آیندگان باید هزینه را پرداخت کنند. به عنوان مثال در همین صنعت برق که امروز با چالشهای جدی روبهرو است، رکود در آن نمایان است. پس واقعا فکری برای دهسال بعد یا 20 سال بعد آن صنعت کردهایم که باید تعهدات را پرداخت کنیم؟ واقعا این صنعت در آن دوره بازدهی مناسبی خواهد داشت که بتواند تعهدات را بپردازد؟ آنطور که برآورد شده اکنون تضمینهایی به سرمایهگذاران خارجی با روش فاینانس داده شده که بیشتر از سوی بانک مرکزی یا دولت است پس در صورت بروز هرگونه اختلاف یا مشکل، شرکتهای خارجی ارائهکننده فاینانس یا کشورهای خارجی میتوانند داراییهای ایران را خارج از مرزها بلوکه کنند و این روند در جهت منافع ملی نیست.
به نظر شما چه شیوهای بهتر از فاینانس است؟
باید به نوعی مدیریت کنیم که سرمایهگذار خارجی در خطوط تولید مشترک و تولید محصولات قابل صادرات وارد میدان شود با این شیوهها سرمایهگذار درگیر شده و قطعا منافع بالاتری برای اقتصاد کشور ایجاد خواهد شد. الزامات جذب سرمایههای خارجی در سه شاخص مختلف تعریف میشود که عبارتند از: 1ـ سیاسی 2ـ اقتصادی 3ـ حقوقی. متاسفانه در این موارد جایگاه قابل قبولی نداریم. اصولا سرمایهگذاران به تمام جوانب توجه میکنند و فضای کسب و کار را در نظر دارند. در این زمینه هم بهرغم صعود چند پلهای هنوز جایگاه قابل قبولی میان رقبای منطقهای نداریم. به همین دلیل تنها راه جذب سرمایه فاینانس خواهد بود.
منبع : جام جم