بخش خصوصی در انتظار گشایش اقتصادی
مواضع اعمالی و واقعی چین و روسیه بهعنوان دو شریک اصلی ایران در میان قدرتهای بزرگ نیز در مورد گسترش دامنه مذاکرات چندان روشن نیست. اینکه این دو قدرت فراتر از سیاست اعلامی در سیاست اعمالی خود و در چانهزنیهای پشت پرده با ایالات متحده چه نگرشهایی به گسترش دامنه مذاکرات پیدا کنند و چه سیاستهایی در قبال ایران در پیش بگیرند از منظر آینده سیاست خارجی و اقتصاد سیاسی ایران اهمیت ویژهای دارد.
احیای برجام و چشم انداز روابط ایران و غرب در آینده چطور خواهد بود؟ با احیای برجام چه اتفاقی برای بخش خصوصی می افتد؟ وضعیت اقتصادی در این صورت به کدام سمت می رود؟ مرکز پژوهشهای اتاق ایران در سلسله گزارش های پایش تحولات تجارت جهانی به احیای برجام و چشم انداز روابط ایران و غرب پرداخته است.
این گزارش نوشت: تحریم بهعنوان اهرم فشار کلیدی غرب علیه ایران و مهمترین ابزار ایالات متحده در پیشبرد رقابت راهبردی با ایران و طیف فزایندهای از کشورهای تجدیدنظرطلب، بهصورت بخشی و برگشتپذیر لغو یا تعلیق خواهد شد. از چهار نوع تحریمهایی که علیه ایران اعمال شده است، تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای لغو یا تعلیق خواهند شد، اما تحریمهای حقوق بشری، مرتبط با تروریسم و فعالیتهای موشکی همچنان باقی خواهند ماند. افزون بر این تحریمهایی که از سوی کنگره آمریکا وضع شدهاند بهصورت موقت و در بازههای زمانی مشخص از سوی رئیسجمهور ایالات متحده تعلیق میشوند. باوجودآنکه مهمترین بخش تحریمهای ایران، تحریمهای مرتبط با برنامه هستهایاند، اما تداوم لغو این بخش از تحریمها و عدم اعمال تحریمهای بیشتر تابعی از توافق ایران و ایالات متحده و تابعی از سیاست قطبی شده آمریکا باقی خواهند ماند؛ بنابراین تحریم بهعنوان نماد رقابت راهبردی ایران و ایالات متحده در صورت توافق جدید، به صورتی برگشتپذیر کاهش خواهد یافت.
براساس این گزارش، سیاست خارجی ایران، بهویژه سیاستهای منطقهای این کشور که از سوی غرب بهعنوان مهمترین عامل تداوم رقابت راهبردی تلقی میشود، احتمالاً تا آیندهای قابلپیشبینی تداوم خواهد یافت. در پیامد این روند، تعارض طرفین بر سر اسرائیل، جبهه مقاومت، ترتیبات امنیتی در خلیجفارس و برنامه موشکی احتمالاً تداوم خواهد یافت و شکنندگی روابط، رقابت راهبردی و برگشتپذیری به معنای تشدید تنش را تداوم خواهد بخشید. در فردای توافق یکی از مسائل پیچیده پیشروی طرفین، سیاستهای منطقهای ایران خواهد بود. ایران در دوره پس از انقلاب اسلامی کانون تهدیدات امنیت ملی و نیز جغرافیای قدرتیابی خود را شامات تعریف کرده است.
تا آینده قابلپیشبینی احتمالاً درگیری عمیق ایران در شامات تداوم خواهد یافت و این جغرافیا همچنان بهعنوان کانون قدرتیابی ایران تلقی خواهد شد. پیچیدگیهای ناشی از قدرتیابی در این منطقه و منافع متعارض ایران و طیفی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای همچنان در روابط ایران با غرب و با طیفی از کشورهای منطقه سطحی از تنش را تداوم خواهد بخشید. افزون بر این شکنندگی این منطقه و امکان بروز بحرانها و شگفتیهای استراتژیک در آن، هر لحظه میتواند ایران را موقعیت جدیدی قرار دهد.
این گزارش ادامه داد: غرب و طیفی از کشورهای منطقه بهویژه عربستان سعودی و اسرائیل بهآسانی پذیرای بازگشت ایران بهعنوان یک بازیگر کلیدی به منطقه و بازیگری عادی با منابع قدرت فعلی به جامعه جهانی نخواهند بود. در دهههای اخیر مشروعیتزدایی از نقش ایران در منطقه، امنیتیسازی این نقش و تلاش برای تصویرسازی ایران بهعنوان مسئله اصلی منطقه همواره راهبرد ایالات متحده و موتلفین این کشور در خاورمیانه بوده است این راهبرد در فردای برجام تغییرات اساسی نخواهد کرد. به دیگر سخن توافق طرفین بر سر احیای برجام به معنای توافق آنها بر سر نظم منطقهای در خاورمیانه و نقش ایران نخواهد بود.
عامل دیگری که شکلدهی به گشایشی چشمگیر و دوامدار در فردای بازگشت طرفین به توافق هستهای را دچار چالش میکند ابهام در مواضع ایران در مورد تداوم مذاکرات و گسترش آن دامنه آن به حوزههای جدید است. ایالات متحده در ماههای اخیر بارها تاکید کرده است که احیای برجام در صورتی مفید خواهد بود که ایران بلافاصله پس از این مذاکرات بر سر گسترش بازه زمانی بندهای غروب برجام، فعالیتهای موشکی و سیاست منطقهای این کشور، به میز مذاکره بازگردد و مذاکرات را تداوم بخشد. این روند پیچیدهترین روند مذاکراتی ایران خواهد بود. ایران صراحتاً در وضعیت کنونی چنین درخواستی را رد کرده و تنها به احیای برجام امید دارد. حتی درصورتیکه ایران به مذاکره بر سر این موضوعات تمایل نشان دهد، فرایند پیچیده مذاکراتی در این باره مدتها طول خواهد کشید و در این روند سطحی از نااطمینانی در اقتصاد سیاسی ایران و در دیپلماسی اقتصادی این کشور تداوم پیدا خواهد کرد.
مواضع اعمالی و واقعی چین و روسیه بهعنوان دو شریک اصلی ایران در میان قدرتهای بزرگ نیز در مورد گسترش دامنه مذاکرات چندان روشن نیست. اینکه این دو قدرت فراتر از سیاست اعلامی در سیاست اعمالی خود و در چانهزنیهای پشت پرده با ایالات متحده چه نگرشهایی به گسترش دامنه مذاکرات پیدا کنند و چه سیاستهایی در قبال ایران در پیش بگیرند از منظر آینده سیاست خارجی و اقتصاد سیاسی ایران اهمیت ویژهای دارد.
ایالات متحده از ابتدای دوره بایدن کوشیده اجماع قدرتهای بزرگ در مورد ایران را احیا کند. در این راستا ایالات متحده به درخواستها و دیدگاههای سایر قدرتها در مورد بازگشت به برجام توجه کرده و به صورتی چندجانبه با ایران در دوره جدید مواجه شده است.ایالات متحده بهویژه با روسیه مذاکرات دوجانبه مفصلی در روند احیای برجام در وین دارد و نماینده روسیه در مذاکرات عملاً به سخنگوی قدرتها بدل شده است. بازسازی سیستم چندجانبه در قالب کنسرت قدرتهای بزرگ در قبال ایران عمدتاً با این هدف صورتگرفته است که هزینههای پرهیز ایران از مذاکره بر سر موضوعات اختلافی بهشدت افزایش پیدا کند و بهویژه با فشار چین و روسیه به این کشور عملاً راهی جز مذاکره برای ایران باقی نماند. شاهد این مدعا آنکه در ماههای اخیر نقش روسیه و چین در آغاز مذاکرات معطوف به بازگشت ایالات متحده به برجام بسیار کلیدی بوده است.
این دو قدرت در شرایط کنونی و در سیاست اعلامی خود مذاکرات فرا برجامی را چندان تأیید نکردهاند، اما امکان چرخش مواضع آنان در ماههای آتی باتوجهبه چانهزنیهایی که با ایالات متحده صورت میدهند وجود دارد. چین و روسیه در ماههای اخیر تلاشهای بسیاری برای اقناع ایران در جهت بازگشت به میز مذاکره بدون پیششرطهایی همچون دریافت خسارت صورت دادند، تلاشهایی که موفقیتآمیز بود و ما بهازای آن از ایالات متحده دریافت شد. ممکن است این تلاشها در آینده نیز صورت گیرد. اما در وضعیت کنونی نمیتوان در مورد موضع این دو قدرت در فردای احیای برجام قضاوتی قاطع کرد.
تغییرات مهم در سیاست خارجی ایران در دوره پسا انتخابات یکی دیگر از متغیرهایی است که چشمانداز شکلگیری توافقی پایدار غرب را با پیچیدگیهای جدیدی مواجه کرده است. روشن است که دولت جدید در قیاس با دولت روحانی نگرشی بسیار متفاوت به سیاست خارجی دارد. احتمالاً در سیاست خارجی این دولت جایگاه اروپا و بهطورکلی غرب و برجام تنزل پیدا میکند. تاکید رئیسجمهور جدید بر تمرکز بر محیط پیرامونی ایران و گسترش روابط با قدرتهای نوظهور را میتوان بهعنوان شاهد مدعا ذکر کرد. البته مادامی که تیم سیاست خارجی دولت جدید مشخص نشده باشد ارائه برآوردی دقیق از سیاست خارجی آن ممکن نیست، اما در برداشتی کلان میتوان گفت که با به قدرت رسیدن دولت جدید در ایران روابط با غرب بیش از گذشته پیچیده خواهد شد. دولت جدید احتمالاً با گسترش حوزههای مذاکرات به سیاست منطقه ایران و فعالیتهای موشکی مخالفت خواهد کرد و دیدگاههای متفاوتی نسبت به دولت روحانی در فرایند اجرای برجام خواهد داشت.
در سطح کلان، اقتصاد سیاسی بینالملل بهسوی سیالیت بیشتر در حرکت است. تغییر سیستمیک یا به تعبیری بازتوزیع قدرت و بازنویسی قواعد که در این حوزه در جریان است به طور فزایندهای بر سیالیت شرایط و ابهام میافزاید. برخی نمادهای این ابهام را میتوان در رقابت فزاینده چین و ایالات متحده، خیزش مجدد طالبان، برهمخوردن ثبات شکننده در افغانستان و آینده مبهم خاورمیانه در پیامد کاهش درگیری ایالات متحده دانست. این سیالیت تشدید شونده نیز بهنوعی شکلگیری روندهای ثابت در اقتصاد سیاسی ایران و بهویژه در دیپلماسی اقتصادی این کشور را با چالشهای بیشتری مواجه میکند.
ایران، چهارراه حوادث یا به تعبیری چهارراه تمدنها، به طور تاریخی در کانون روندهای تغییر سیستمیک در اقتصاد سیاسی بینالملل بوده و به طور مضاعف از این روندها متأثر شده است. در شرایط کنونی نیز سیالیت فزاینده این حوزه تأثیرات روز افزونی بر ایران میگذارد. بهعنوان نمونه میتوان رقابت فزاینده چین و ایالات متحده و تأثیرات شدیدی که بر ایران میگذارد را ذکر کرد.