انرژی برای دولت رگولاتور سرمایه است نه منبع درآمد
در نشست غیررسمی اوپک در الجزایر با افزایش تولید نفت ایران موافقت شده است. تکیه رشد اقتصادی 4.4 درصدی بهار سال جاری به نفت نشان می دهد که طلای سیاه تا چه اندازه در اقتصاد کشور نقش موثر ایفا می کند. این در حالی است که فعالان بخش خصوصی با توجه به احتمال قوی کاهش قیمت نفت در سال آینده نسبت به ماندگاری رشد اقتصادی اعلام شده تردید دارند. حمیدرضا صالحی عضو هیئت نمایندگان اتاق تهران رقم خوردن آینده بهتر برای کشورمان در حوزه انرژی از جمله نفت را منوط به ایفای نقش رگولاتوری از سوی دولت می داند.
نفت در نشست غیررسمی اوپک در الجزایر مورد موافقت گرفته است. افزایش سطح تولید و صادرات نفت ایران در سال گذشته به خروج اقتصاد کشور از رکود و رسیدن به رشد 4.4 درصدی در اقتصاد منجر شده است. آینده بازار نفت را با توجه دستاوردهای ایران در نشست الجزایر چطور ارزیابی می کنید؟
بازگشت به سطح تولید و صادرات نفت پیش از شروع تحریم ها و بطور کلی افزایش سطح تولید نفت ایران خواسته ای است که با توجه به موقعیت پس از برجام باید بر آن پافشاری کرده و به آن می رسیدیم. ظرفیت تولید نفت ایران باید افزایش پیدا می کرد تا به سقف تولید پیش از آغاز تحریم ها برسیم. در نشست غیررسمی اوپک در الجزایر این خواسته محقق شده است، بدون تردید این مسئله در آینده بازار نفت اثر مثبت دارد و نقطه قوتی برای اقتصاد است. افزایش فروش نفت به خروج اقتصاد ایران از رکود و رسیدن به رشد 4.4 درصدی منجر شده است که نباید از این دستاورد غافل شد و باید به آینده نفت ایران امیدوار بود.
بعضی از فعالان اقتصادی معتقدند افزایش صادرات نفت ایران در سال آینده به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت اثری که باید را در رشد اقتصادی ایفا نمی کند. در این باره چه فکر می کنید؟
این نگرانی فعالان اقتصادی درست و بجاست. کاهش قیمت جهانی نفت می تواند از اثرگذاری نفت بر رشد اقتصادی کم کند اما نکته حائز اهمیت سرمایه گذاری هاییست که در اقتصاد در بخش های جایگزین صنعت نفت انجام می شود. این نگرانی تنها برای ایران نیست بلکه بسیاری از کشورهای تولید کننده نفت در جهان به دلیل نگرانی از اثرپذیری اقتصاد کشورشان از کاهش قیمت نفت و مسائل سیاسی حول نفت، سیاست ها را به سمت و سوی اقتصاد بدون نفت شکل می دهند و دیگر صنایعشان را تقویت می کنند. ما هم به اندازه دیگر کشورهای تولید کننده نفت در جهان باید نسبت به این وضعیت حساس باشیم. از سوی دیگر رویکرد کشورهای مصرف کننده انرژی در جهان در حال تغییر است. کشورها بیشتر به دنبال استفاده از انرژی های نو هستند و در این حوزه سرمایه گذاری کردند. این مسئله بدون تردید به کاهش تقاضای نفت در جهان منجر می شود و از عوامل مهم در کاهش قیمت نفت خواهد بود. مصرف خودروهای برقی در جهان به 25 درصد رسیده است. شواهد نشان می دهد که نفت در آینده ای نه چندان دور خریداری ندارد و این مسئله باید در سیاستگذاری های کلان اقتصاد به این نکته توجه کرد. افزایش سطح تولید نفت خام ایران یک فرصت بود که محقق شد اما در سیاست های بلند مدت در حوزه انرژی نباید فقط نفت را دید و از بقیه بخش ها نباید غافل شد. با نگاه دوربرد و پایه ای می توان از دیگر ظرفیت های کشور در تولید دیگر انرژی ها که خریداران بیشتری در آینده دارد به بهترین شکل استفاده کرد. ایران در بین شرق و غرب دنیا قرار گرفته است و می توانیم به عنوان هاب انرژی در منطقه نقش موثری ایفا کنیم.
کدام یکی از بخش های انرژی دارای مزیت بیشتری برای تمرکز بیشتر دولت و حضور پررنگ تر در بازارهای جهانی است؟
باتوجه به شرایط فعلی می توان گفت بخش گاز از مزیت بیشتری در این زمینه برخوردار است. خوشبختانه در آخرین گزارش بریتیش پترولیوم از آمار انرژی جهان، ایران دارنده بزرگترین ذخایر گاز طبیعی در جهان است و پس از ایران روسیه و قطر بیشترین ذخایر گاز طبیعی را در اختیار دارند. با تکمیل میادین گازی عسلویه و پارس جنوبی تولید ایران به بالای هزار متر مکعب می رسد. ظرفیت های ایران نشان می دهد که کشورمان از بازیگران اصلی گاز در منطقه و در جهان است. البته انتقاداتی در زمینه صادرات لوله ای گاز وجود دارد و بعضی معتقدند صادرات لوله ای گاز به صرفه نیست و باید در آن تجدید نظر کرد اما به نظر من از آنجایی که صادرات و فروش انرژی در همه جای جهان معنا دارد می توان از هر طریق و با هر روش گاز را صادر کنیم. ما 15 کشور در همسایگی مان داریم که همه به انرژی و گاز ما نیاز دارند و البته این نیاز فقط نتایج اقتصادی برای ایران در پی ندارد بلکه می تواند به افزایش قدرت سیاسی کشورمان در منطقه خاورمیانه هم بینجامد.
دولت برای بهبود صادرات گاز باید چه الزاماتی را در نظر بگیرد؟
اقتصاد ایران باید به سمت رگولاتوری پیش برود. دولت نباید صرفا توزیع کننده نفت و گاز باشد. در دولت رگولاتور، صرفا دنبال فروش انرژی نیستیم بلکه انرژی را به مثابه یک سرمایه ملی می بینیم که درآمدهای آن باید به افزایش درآمد سرانه هر ایرانی منجر شود. در سال 95 بخشی از اثرگذاری انرژی را در افزایش قدرت خرید مردم دیدیم و در ادامه هم باید در همین مسیر پیش برویم. هر نوع عرضه انرژی توسط دولت باید به ارتقای زیرساخت های اقتصادی و افزایش درآمد مردم منجر شود. درصد زیادی از مردم با فاصله زیادی از سطح فقر اعلام شده توسط دولت زندگی می کنند و این مسئله شایسته کشوری با این سطح از ذخایر نفت و گاز نیست. ما با دولت رگولاتور در حوزه انرژی به رشد پایداری می رسیم که با تحقق آن درآمد سرانه مردم و قدرت خرید آن ها افزایش پیدا می کند.