هاب انرژیشدن ایران و الزامات آن
انسان و جوامع انساني با آرزوهاي زندگي بهتر و به اميد رسيدن به آرامش ذهن و آرامش جان زندهاند و کار ميکنند. اگر اين آرزو و اميد نبود آدمي همان غارنشين ميماند و جوامع انساني بزرگ پديدار نميشدند. اين آرزوي بزگ و نيرومند شدن انسان و جامعه البته به آساني به دست نميآيد و نيازمند بهکار گرفتن خرد و هوش از يک سو و شناخت داشتهها و ثروتهاي طبيعي از سوي ديگر است. تجربه جهاني نشان ميدهد کشورهايي که از نظر اقتصادي پيشرفت کردهاند و امروزه آنها را توسعهيافته ميناميم براي رسيدن به اين ميزان توسعهيافتگي از خرد جمعي و هوشياري ملي و امکانات داشته بهرهبرداري درست کردهاند و از اينها مهمتر توانستهاند مازاد توليد کالاها و خدمات داراي مزيت خود را به ديگر کشورها بفروشند. بهطور مثال، ميتوان به کره جنوبي و ترکيه از کشورهاي نيرومند در مسير پيشرفت در سالهاي تازه سپريشده نام برد. يکي از دلايل نام بردن از دو کشور يادشده اين است که کره جنوبي در وضعيتي که نفت و گاز ندارد يکي از صادرکنندههاي مهم فرآوردههاي پتروشيمي به حساب ميآيد و ترکيه نيز با وجود اينکه تنها 10 درصد از گاز مورد نياز خود را از داخل کشور تامين ميکند يکي از کشورهايي است که در مسير انتقال نفت و گاز کشورهاي واردکننده و صادرکننده نقش و سهم بالايي دارد. کشور و جامعه ايراني متاسفانه با وجود اينکه شهروندانش انگيزه و تمايل قابل اعتنايي براي زندگي بهتر و مرفهتر دارند و اين را به شکلهاي گوناگون نشان دادهاند و با وجود داشتن ذخاير و ميادين بزرگ نفت و گاز در همين بستر رشد يابنده براي کره جنوبي و ترکيه نيز کامياب نبودهاند. درباره اينکه چرا تا کنون در اين راه نتوانستهايم از تواناييهاي خود بهرهبرداري کنيم ميتوان کتابها نوشت و ساعتها گفت و شنيد. نگارنده قصد ندارد بار ديگر اين چراها و چگونگيهاي ناکامي را بازگو کند و به حاشيههاي کار بپردازد چون فايدههاي اندکي دارد و علاقه دارم اين پرسش را يادآوري کنم که آيا ميخواهيم و اين الزام وجود دارد که ايران از تواناييهاي خود براي آينده استفاده کند يا نه؟ به نظرم ميرسد پاسخ بيشتر دلسوزان به اين مرز و بوم و اين سرزمين و شهروندان بردبار و مستحق پيشرفت آري است و کسي نيست که بگويد نه نميخواهيم از اين ثروت خدادادي براي کسب درآمد استفاده کنيم. اگر چنين است که هست پرسش بعدي اين است که آيا هنوز امکان و احتمال اينکه ايران بتواند از اين منابع براي توليد ثروت و درآمد جاري و روان استفاده کند يا نه؟ کارشناسان و نهادهاي کارفرمايي که در اين بستر و زمينه فعاليت ميکنند باور دارند هنوز فرصت براي اين کار وجود دارد و هنوز ايران توانايي دارد به قطب و هاب انرژي منطقه و حتي بخشي از جهان تبديل شود. فدراسيون صادرات انرژي بهمثابه مهمترين و فراگيرترين نهاد غير دولتي ايران که دربرگيرنده تشکلهاي بزرگ صادرکننده برق، گاز، فرآوردههاي پتروشيمي و صادرات خدمات فني و مهندسي مرتبط با اين کالاهاست با مطالعات خود به اين نتيجه رسيده است که هنوز فرصت باقي مانده است و ايران به دليل داشتن منابع قابل اعتناي نفت و گاز و با استفاده از تکنولوژي روزآمد ميتواند به قطب و هاب انرژي منطقه تبديل شود. اما اين کار نياز به الزاماتي دارد که بايد رعايت شود.
سدها را برداريد
واقعيت اين است که نهاد دولت در ايران به دلايل گوناگون به نهادي بازدارنده براي توسعه صادرات انرژي تبديل شده است. به اين معني که با توجه به ساختار سنتي و غير کارآمدي که براي اداره بخش انرژي در ايران تدارک ديده شده است و پراکندگي سازماني و منافع هر سازمان و رقابتهاي غير مفيد و از همه مهمتر فقدان انگيزههاي نيرومند در ساختار دولتي کارها به سد و دستانداز بر ميخورد. در صورتيکه بتوانيم بر اين پراکندگي سازماني و تشکيلاتي نهادهاي دولتي و غير دولتي غلبه کنيم و دولت دست از دخالتهاي بازدارنده بردارد کار بزرگي صورت گرفته است.
ضمانت کنيد
صادرات انرژي و خدمات فني و مهندسي مربوطه يک فعاليت نفسگير و سخت است و شرکتها و بنگاههاي بزرگي براي تحقق اين خواسته بايد وجود داشته باشند. تجربه نشان ميدهد اين شرکتها در سطح جهان و در سطح منطقه تنها با ضمانتهاي پولي، ارزي، حقوقي، مالي و سياسي دولتهايشان کامياب شدهاند. وزارت اقتصاد، بانک مرکزي و برخي ديگر از نهادهاي اصلي اگر اين ضمانتها و پشتيبانيها را از شرکتهاي ايراني انجام دهند، بدون ترديد ايران به لحاظ مزيت رقابتي در جايگاه خوبي قرار دارد و ميتواند در اين مسير به اوج برسد.
کار بزرگ لازم است
در صورتيکه صورت مساله براي مديران ارشد سياسي تصميمساز خوب و درست مطرح شود و بدانند که ميتوان درآمد ارزي پايداري از محل صادرات انرژي و خدمات فني و مهندسي به دست آورند اين کار شايد انجام شود. اما رسيدن به اين آرزو نيازمند کارهاي بزرگ است. يک کار بزرگ اين است که دورتادور ايران با احداث خط لوله گاز سراسري به يک منبع قابل اطمينان خريد و فروش گاز با کشورهاي همسايه و از مسير اين کشورها به کشورهاي دورتر و حتي اروپا تبديل شود. براي روشنشدن بيشتر اين موضوع مثال صادرات گاز ايران به عراق بهترين نمونه است. درحال حاضر ايران مطابق قراردارد بايد تا چهار سال ديگر به عراق گاز صادر کند اما خبرها نشان ميدهد اين کشور قصد دارد گاز اقليم کردستان عراق را جايگزين گاز ايران کند. برخي شايد بگويند خوب کار تمام است و نميتوان به عراق گفت از گاز کشور خود استفاده نکند اما هنر قتصادي و مديريت اقتصادي اين است که در چنين مواقعي کاري کرد. ميتوان در صورت لزوم از مقامهاي اقليم کردستان خواست گاز خود را به ايران با قيمتي بالاتر بفروشند که اين کار را انجام خواهند داد و آنگاه اين گاز را در مناطق هممرز استفاده کرد و گاز ايران را از جنوب به عراق عرضه کرد و به اين ترتيب بازار گاز عراق را از دست نداد. يا اينکه ميتوان در عراق واحدهاي بزرگ پتروشيمي ساخت و گاز ايران را به اين واحدها بدهيم و فرآوردهها را بفروشيم و اين کارها را ميتوان با کشور ترکيه نيز انجام داد و اگر مدل خريد گاز و برق از ترکمنستان را با بيتدبيري از دست نميداديم ميشد از اين مدل استفاده کرد.