از وقتی جنگ اقتصادی بین آمریکا و چین شدت گرفته، بسیاری از اقتصاددانان آمریکایی چین را متهم کردهاند که بهدنبال کاهش ارزش یوان بهصورت عمدی و تصنعی است، طوریکه ارزش یوان به پایینترین مقدار خود در 11سال گذشته یعنی 7یوان به ازای هر دلار رسیدهاست. حتی پیشبینی میشود که چین ارزش یوان را با هدف مقابله با سیاستهای آمریکا ازجمله افزایش تعرفه بر کالاهای چینی دوباره کاهش دهد. گزارشهای مختلف نشان میدهد ارزش دلار در مقایسه با یوان در حدود 12درصد بیش از ارزش واقعی خود است. کاهش ارزش پول ملی بهصورت عمدی و تصعنی یکی از سیاستهایی است که در جنگهای اقتصادی به کشورهایی نظیر چین کمک بسیار کرده است. بهعنوان مثال کاهش ارزش یوان میتواند سبب ایجاد بازار رقابتی در دیگر کشورها بهوسیله تولید با هزینه کمتر و افزایش جذابیت صادرات برای چینیها شود. همچنین سبب میشود تا کالاها با قیمت بالا وارد چین شوند و توان رقابت با کالاهای چینی را نداشته باشند. نگاهی به تاریخچه یوان نشان میدهد دولت چین همواره ارزش یوان را پایینتر از مقدار واقعی آن نگهداشته است. در سالهای منتهی به دهه 70میلادی قیمت هر دلار بهطور میانگین 2.46یوان بود ولی در دهه 70میلادی قیمت هر دلار بهصورت تدریجی به 1.5یوان تغییر یافت. شروع اصلاحات بعد از مرگ مائو بهخصوص در بخش اقتصادی سبب شد دولت چین برای ترغیب صادرکنندگان چینی نخستین گامهای کاهش تصنعی ارزش یوان را بردارد، طوریکه ارزش یوان در برابر دلار در سال1982 حدود 10درصد نسبت به سال قبلش کاهش داشت و قیمت هر دلار 1.9یوان شد. در سال1981 دولت چین نظام نرخ دوارزی را اجرا کرد. ولی در سال1985 این نظام را متوقف کرد. ارزش دلار در همین موقع رشد قابلتوجهی داشت و قیمت هر واحد آن به حدود 2.95یوان رسید. در سالهای 1985 تا 1994 دلار در مقایسه با یوان نرخهای مختلفی داشت تا اینکه در سال1994 ارزش دلار نسبت به یوان با نرخ تقریبی 45درصد، افزایش قابل ملاحظهای داشت و هر دلار معادل با 8.2یوان معامله شد. علت این امر را میتوان افتتاح مرکز تجارت ارز در شانگهای و اجرای سیاست نرخ شناور ارز دانست. این نوع سیاستگذاری و وجود ساختار اقتصادی مناسب سبب شد تا ارزش دلار نسبت به یوان تقریبا 11سال ثابت بماند. در سالهای اخیر نیز دولت چین بهدلیل جنگ اقتصادی سعی کرده تا ارزش یوان را در برابر دلار مانند گذشته کاهش دهد. سیاستهایی که دولت چین در جنگ اقتصادی با آمریکا اجرا کرد میتواند بهعنوان یک تجربه و الگو برای کشورهای در حال توسعهای باشد که آمریکا با تحریمهای ظالمانه خود میخواهد مانع رشد اقتصادی آنها شود. البته نباید فراموش شود که کشور چین سیاستگذاری ارزی را با ایجاد ساختاری مناسب اجرا کرده طوری که صادرات محوریت داشته و قیمت ارز با هدف ایجاد انگیزه در تولید و صادرات تنظیم شده است. بارها اشاره کردیم که سیاستهای ما در بخش اقتصاد کاملاً غلط و مسیری که طی کردهایم دقیقاً خلاف مسیری است که کشورهای در حال توسعه اجرا کردند. همه دولتهای ما تلاش کردند قیمت دلار در مقایسه با ریال بهصورت تصنعی پایین نگهداشته شود و درنهایت بازار ایران برای واردکنندهها جذاب شود و از همین طریق بزرگترین ضربه اقتصادی به تولیدکننده ایرانی وارد شود. اگر در گام اول قیمت دلار و همچنین قیمت انرژی واقعی شود آنگاه انگیزه قاچاق کالا از بین میرود، ریشه رانت و فساد حاصل از ارز چند نرخی و پایین بودن قیمت حاملهای انرژی خشکیده میشود، کارآفرینی و تولید و به تبع آن صادرات محصولات غیرنفتی رونق میگیرد و درآمدهای نفتی بهعنوان سرمایه نسلهای آتی در صندوق توسعه ملی ذخیره میشود. دوباره بایستی تأکید کرد که واقعی کردن قیمت ارز تنها یکی از لازمههای رشد اقتصادی است. سایر شروط ازجمله حمایتهای دولت و دستگاهها، خصوصیسازی، افزایش سرمایه بانکها و صندوق ضمانت صادرات بهمنظور حمایت از صادرکننده و بهبود روابط سیاسی با کشورهای همسایه و کشورهای هدف صادراتی باید در کنار قیمتگذاری ارز اجرا شود.