سود سرشار خام فروشی بلای جان تولید داخل شده است/ یارانههای دولتی باعث رانت گسترده شده است
درحالی که تولیدکنندگان داخلی نگران از تامین مواد اولیه مورد نیازشان از میان مواد اولیه ایرانی هستند، اغلب صنایع بالادستی از جمله تولید کنندگان فولاد و پتروشیمیها در محیطی کاملا ایمن بدون توجه به منافع ملی درحال صادرات مواد خام خود هستند.
به گزارش جام جم آنلاین، این رویداد درحالی اتفاق افتاده است که مقام معظم رهبری و قانون اساسی کشورمان مشخصا خام فروشی را به زیان اقتصاد و منافع ملی کشورمان اعلام کردهاند و لازم است با استفاده از ابزار قانونی صنایع بالادستی را از این کار منع کرد. جام جم آنلاین در این زمینه مصاحبهای با پیام باقری عضو فـــــدراســــیون صـادرات انــــــرژی و صـــنایع وابسـته ایـــران داشته که در ادامه میخوانیم.
• با توجه به اینکه صنعت برق وابستگی بالایی به مواد اولیه ایرانی در بخش صنایع فلزی یا پتروشیمیها دارد، آیا واقعا دستیابی به مواد اولیه مورد نیاز مشکل بوده است؟
برای پاسخ به این سئوال لازم است توضیح روندی را داشته باشیم که به اینجا رسیدیم، اما اگر پاسخ مشخص و واحدی لازم باشد باید بگویم بله تامین برخی مواد اولیه بخصوص آن بخش که تولیدات صنایع بالادستی کشورمان است مدتی است مشکل شده است.
• دلیل بروز چنین مشکلی به نظر شما چیست؟
براساس سیاستهای کلان و منطقی که در حوزه توسعه اقتصادی طی دهههای هفتاد و اوایل هشتاد اتخاذ شد، صنایع بالادستی مثل پتروشیمیها، فولادسازیها و تولیدکنندگان سیمان و ... سرمایهگذاریهای گستردهای صورت گرفت و موضوع هم با جدیت پیگیری شد، اما نکته اینجاست که صنایع بالادستی باید براساس رسالت و ماموریتی که داشتند حرکت میکردند، چون اصولا این شرکتها تولیدکننده موادی بودند که صنایع پایین دستی نیازمند آن هستند. این مواد باید در چرخه تولید قرار گیرد و در نهایت با تولید محصول نهایی ارزش افزوده بالایی را به اقتصاد کشور هدیه میداد. این درحالی است که همزمان متاسفانه زمینه توسعه صنایع میانی، تکمیلی و کوچک متناسب نبود و همین مشکل باعث شد کمی از برنامهریزیهای انجام شده دور بشویم.
• منظور از دوری از برنامههای مورد نظر چیست؟
ببنید، اصولا صنایع بالادستی وقتی بیش از نیاز بازار تولید داشتند و امکان جذب تولیدات این شرکتها داخل مرزهای ایران نبود، ناچار تولیدات صنایع بالادستی سر از بازارهای بین المللی در می آورد. چون سیاستگذاری فروش و عرضه کالا در اختیار خودشان قرار گرفت.
• صادرات غیرنفتی که مورد تایید است، چطور معتقدید که صادرات محصولات صنایع بالادستی مشکل ایجاد کرده است؟
به نکته خوبی اشاره کردید، شرکتهای صنایع بالادستی عمومی براساس سیاستهای اولیه که برای آنها اتخاذ شده است مورد حمایت گسترده دولت قرار دارند. به عنوان مثال هزینههای مربوط به انرژی این شرکتها با یارانه و قیمتهای خاصی تامین میشود. این درحالی است که چنین سیاستی برای رقابتپذیری محصولات نهایی کشورمان بوده نه اینکه محصول کارخانههای بالادستی مستقیم در بازار عرضه شود. چون قیمت تمام شده محصولات صنایع بالادستی عموما با توجه به یارانههایی که دریافت میکنند بسیار پایین است. اینجا مشکل آغاز میشود.
• مشکل مورد نظر چیست؟
کاملا روشن است، شرکتهای فولادی، پتروشیمیها و سیمان که یارانههای گستردهای دریافت میکنند قطعا میتواند محصولات بسیار ارزانی را در بازار خارج عرضه کنند که قدرت رقابت بالایی با سایر محصولات خارجی دارد. به عنوان مثال قیمت بسیار پایین فولاد و سیمان ایران در بازارهای بین المللی دردسر ساز شد به صورتی که اروپا در مقابل قیمت فولاد ایران پرونده دامپینگ تشکیل داد و عراق هم سیمان ایران را با صد در صد تعرفه اجازه ورود میدهد. این یعنی مزیت رقابتی خودمان را به دیگران دادهایم.
• منظور از مزیت رقابتی را به دیگر دادهایم چیست؟
همانطور که قبلا اشاره کردم صنایع بالادستی تشکیل شد برای تولید کالای نهایی و صادرات محصولات ایرانی در بازارهای داخلی و خارجی با ارزش افزوده بالاتر؛ درحالی که امروز وقتی فولاد خام صادر میکنیم و محصول نهایی را از دیگر کشورها وارد میکنیم یعنی مزیت رقابتی خودمان که انرژی بوده را مستقیم در اختیار کشور دیگری قرار دادهایم. به این ترتیب ارزش افزوده؛ اشتغال؛ بازار صادراتی در اختیار آن کشور قرار دادهایم به جای اینکه منافع ملی خودمان را حفظ کنیم. بارها به مسئولان پیشنهاد دادیم برای یک دوره کوتاه یارانههای انرژی را در این صنایع حذف کنند تا ببینیم آیا واقعا مزیت رقابتی در بازارهای بین المللی وجود دارد که تمایل بالایی به صادرات وجود دارد؟
• شرکتهای پتروشیمی و فولادی چطور از این مزیت به نفع خود استفاده کردهاند؟
براساس آنچه میدانیم، شرکتهای یاد شده عرضه محصولات خود را در بازارهای داخلی بسیار محدود کردهاند اما در عین حال با استفاده از مزیت اقتصادی که در اختیار دارند عرضه محصولات به بازارهای خارجی را توسعه دادهاند به این دلیل که نه تنها ارز به دست میآورند بلکه داخل کشورمان نیز معافیتهای مالیاتی و همچنین یارانه انرژی دریافت میکنند. پس در واقع یک تیر و چند نشان بوده است. نکته اینجاست که بعضا واردات همین محصولات از خارج از کشور بسیار ارزانتر از خرید همان ماده داخل بازار ایران است.
• منظور فروش صوری محصولات به خارج است؟
من اطلاعی از این مورد ندارم ولی وقتی پای سود بالا در میان باشد چه بسا این اتفاق هم افتاده باشد.
• برسیم به موضوع عرضه در بورس، بسیاری از تولیدکنندگان صنایع پایین دست معتقدند کشف قیمتی در بورس کالا به صورت مهندسی شده انجام میشود، آیا این نکته صحت دارد؟
بد نیست به این نکته توجه داشته باشیم وقتی عرضه کنندگان محدود باشند ممکن است تخلف هم ایجاد شود کما اینکه در باره کشف قیمت بورس کالا نیز چنین شده است. تولیدکنندگان صنایع بالا دستی مثل فولاد و پتروشیمیها محدود هستند و به همین دلیل هماهنگی بالایی هم با یکدیگر ایجاد کردهاند و با کاهش عرضه در بازار به نوقع قیمترا مدیریت میکنند که کشف قیمت بورس بالاتر از واقعیت صورت پذیرد. بنابراین پاسخ شما مثبت است.
• این روند آیا به سودهای بالایی که در بورس از شرکتهای یاد شده داریم مربوط است؟
اجازه دهید اینطور پاسخ دهم؛ اگر سایه یارانه از سر صنایع بالادستی برداشته شود تمام ترازهای مالی منفی میشود. اصولا وقتی به آمارهای بورس مراجعه میکنیم یا به صورتهای مالی این شرکتها میبینیم آنها بسیار سودآور هستند و همین نکته ابزاری است برای دریافت رانتهای بالاتر و بیشتر و استفاده از لابیهای گستردهتر شرکتهای یاد شده. چون اعلام میکنند اگر یارانهها حذف شود موج بیکاری و زیان تجربه میشود.
• راهکار برای مدیریت شرایط چیست؟
اقتصاد کلان کشور را باید از دولتی بودن رها شود. چون اقتصاد ایران مبتنی بر درآمدهای نفتی است امروز آثار نگران کنندهای در اقتصاد تجربه میکنیم. این نکته بسیار مهم است که اقتصاد دولتی و بانک محور داریم و این نگرانی در گوشه و کنار کشور دیده میشود. براساس آمار تنها 20 درصد از اقتصاد ایران در اختیار بخش خصوصی قرار دارد و 80 درصد به نوعی دولتی است. این تناسب حاصلی بجز مشکلات نخواهد داشت.
• امروز ما از بازار بورس برای توزیع کالاها بهرمند هستیم، چطور هنوز معتقدید مشکلات داریم؟
بازار سرمایه روزآمد نیست، بازار سرمایه نسبت به تولید ناخالص ملی ایران بسیار کوچک است. وقتی مقایسه میکنیم، در حقیقت سهم بازار سرمایه ایران بسیار پایین است پس بازاری که کوچک و لطمهپذیر است درست مدیریت نمیشود و چنین مشکلاتی کاملا دور از انتظار نیست. بورس ایران باید بینالمللی باشد تا کشف قیمت درست انجام شود.
• بورس که قرار بوده شفافیت به اقتصاد هدیه بدهد، با این تفاسیر راهکار دیگری داریم؟
بیش از 80 درصد تامین مالی اقتصاد ایران در حوزه بانکی صورت میپذیرد چون بورس قابل قبول و قدرتمندی نداریم. به همین دلیل از آنجایی که بازیگران این عرصه بسیار محدود هستند و لطمهپذیر بودن بورس محرکی قابل توجه در بروز مشکلات است کشف قیمت درست ایجاد نمیشود. پس جایی که انحصار است قانونگذار پیش بینی کرده به سمت رگولاتوری باید حرکت کنیم. توجه کنید منظور ستاد تنظیمی که دولتی است به هیچ عنوان کارآمد نخواهد بود چون نهایتا قیمتهای دستوری بازهم مشکل آفرین خواهندشد. فقط نهادی مستقل به نام رگولاتوری که همه بازیگران در آن دخیل هستند. این درحالی است که هم میتوانیم صنایع بالا دستی را مکلف به عرضه گسترده محصولات داخل بازار ایران کرده و از سوی دیگر میتوانیم سیستم قیمتگذاری را هم دقیق رصد کنیم.
• مجلس در این زمینه آیا جایگاهی خواهد داشت؟
بله؛ قانون مشخصی داریم که موضوع رگولاتوری و شورای رقابت در آن دیده شده است. بطور کلی مجلس باید با استفاده از قانون مواهب رانتی بودن این صنایع را از آنها حذف کنند. به عنوان مثال در قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر اشاره شده؛ در بعد خام فروشی باید از صادرات مواد خام عوارض گرفته شود. یعنی اگر مواد خام میفروشیم باید عوارضی بگیریم که این عوارض در خدمت صادرات کالاهایی با ارزش افزوده بالاتر قرار گیرد یا به صورت تسهیلات به تولید کنندگان در جهت توسعه اقتصادی مصرف ارایه شود.