تراژدي ناترازي انرژي در ايران
راهبرد مناسب ايران براي حل معضل ناترازي انرژي چيست و چگونه ميتوان اين راهبرد را محقق كرد؟ آيا ايران ميتواند به هاب انرژي در منطقه بدل شود؟ براي تبديل شدن ايران به نقطه ثقل كانون انرژي در منطقه چه ضرورتهايي نياز دارد؟ اينها پرسشهاي مهمي است كه اين روزها در حوزه مسائل مرتبط با انرژي جريان دارد. علي شمس اردكاني يكي از تحليلگران برجسته حوزه انرژي در گفتوگو با «تعادل» معتقد است ايران قبل از بدل شدن به هاب انرژي در منطقه و جهان بايد مشكلات داخلي خود در حوزه انرژي را حل و فصل كند. براي اين منظور لازم است از ناهنجاريهاي انرژيك در درون كشور جلوگيري شود. بهزعم اين تحليلگر، قاچاق سوخت يكي از مهمترين ناهنجاريهاي انرژيك در ايران است. رويكردي كه باعث شده روزانه بين ۱۸تا ۲۰ميليون ليتر بنزين از درون كشور قاچاق شود. براي رفع اين ناترازي اما نياز است كه ايران اقدام به واقعي كردن نرخ سوخت خود كند. به اعتقاد شمس اردكاني واقعي كردن نرخ سوخت بدون مهار تورم بيفايده خواهد بود و ايران را به سرمنزل مقصود نميرساند.
اخيرا و پس از سفر رييسجمهور به تركمنستان و انعقاد تفاهمنامه همكاري با روسيه و تركمنستان و... بحث بدل شدن ايران به هاب انرژي منطقه در فضاي عمومي كشورمان بازتابهاي زيادي پيدا كرده است. نظر شما درباره اين ايده چيست؟ ايران قابليت تبديل شدن به هاب انرژي در منطقه را دارد؟
مدتي قبل بود كه خبر كشف يك كانال زير زميني قاچاق بنزين در بندرعباس منتشر شد. اين ناهنجاريها در حوزه انرژي بالاخره بايد پايان پيدا كند. ايران قبل از اينكه تبديل به هاب انرژي در منطقه شود بايد سر و ساماني به وضعيت ناهنجار انرژي در داخل كشور بدهد. تبديل شدن ايران به هاب انرژي منطقه و جهان هم به مقدماتي نياز دارد. ايران بايد داد و ستد انرژي را به سمت و سويي هدايت كند كه قاچاق سوخت در ايران براي قاچاقچيان صرف نكند. ايران اگر بخواهد بنزين توليد شده را از تركمنستان خريداري كرده و به كشورهاي حاشيه خليجفارس صادر كند بايد مشكلات داخلياش در حوزه انرژي را حل كند. حل ناترازي انرژي و پايان دادن به قاچاق، مقدمه تبديل شدن ايران به هاب انرژي منطقه است. ايران بايد كاري كند كه بورس انرژي شفافيت بهاي انرژي باشد. در ايران اما ذينفعاني وجود دارند كه در برابر واقعي شدن نرخ سوخت در ايران مقاومت ميكنند. در اين كشور از شير مرغ گرفته تا جان آدميزاد گران ميشود، اما زماني كه نوبت به بنزين ميرسد، هزاران استدلال غيرمنطقي رديف ميشود كه واقعي كردن نرخ بنزين را بلاموضوع كنند.
حجم قاچاق سوخت در ايران چه ميزاني است؟ اساسا مشخص شده كه چه ميزان سوخت از ايران قاچاق ميشود؟
اعداد و ارقام مختلفي بيان ميشود. در ايران هر روز بين ۱۰تا ۱۲ميليون ليتر بنزين همچنين بين ۸تا ۹ميليون ليتر گازوييل قاچاق ميشود. اين قاچاقچيان نامحترم سوخت ايران را در تركيه و پاكستان و... يك دلار ميفروشند، حال شما تصور كنيد، چه اعداد و ارقامي را در بر ميگيرد! وقتي اين عدد ضرب در ۳۰ روز ماه و ۳۶۵ روز سال شود، به يك سود و رانت باور نكردني ميرسيم. با اين عدد و رقم مشخص ميشود چرا عدهاي در برابر واقعي شدن نرخ سوخت در ايران و رفع ناترازيها مقاومت ميكنند. اين قاچاقچيان تنها در حوزه انرژي كشور مانعتراشي نميكنند، بلكه پول برآمده از قاچاق بنزين و گازوييل و... را تبديل به كالا و اقلام قاچاق ديگر كرده و وارد كشور ميكنند. بسياري از مشاغل ايراني به دليل قاچاق كالا از ميان رفتهاند چرا؟ چون قاچاقچيان اقلام قاچاق را با قيمتهاي پايين وارد كشور ميكنند.
شما ميفرماييد قبل از بدل شدن به هاب انرژي، ايران بايد ناترازي انرژي در داخل را حل و فصل كند. در واقع نظر شما اين است كه حل معضل قاچاق سوخت، مقدمه تبديل شدن به هاب انرژي است. درست است؟
ناترازي انرژي در ايران باعث شده، دولت چهاردهم با كسري بودجه و ناترازي مالي مواجه شود. امروز دولت ايران نميتواند اقدامي در راستاي افزايش سطح رفاه مردم صورت دهد. هر وعدهاي كه پزشكيان داده است به منابع مالي نياز دارد. اما دولت ناچار است بنزين را با نرخ حدود ۶۰ هزار تومان بخرد و به قيمت ۳هزار تومان بفروشد. دولت بودجهاي براي كارهاي توسعهاي و عمراني ندارد. منافع كشور به جيب قاچاقچيان و سودجويان ميرود. اين گريهدارترين تراژدي علم است كه در ايران به وقوع ميپيوندد. در ايران فردي كه ۶ ميليارد تومان ميدهد و خودروي پورشه و بنز و... ميخرد، يارانه انرژي بالايي دريافت ميكند. بعد خانوادهاي كه خودرو ندارد و زير خط فقر قرار دارد، بهرهاي از يارانه انرژي ندارد. هر اندازه خانوادهها ثروتمندتر باشند و خودروهاي بيشتري داشته باشند، يارانه بيشتري هم دريافت ميكنند! همانطور كه ملاحظه ميكنيد، بدون واقعي شدن نرخ بنزين، چرخهاي ناعادلانه و تبعيضآميز جريان خواهد داشت.
اما مساله بنزين در ايران پيچيدهتر از اين حرفها است. برخي تحليلگران معتقدند، كليد حل معضلات فعلي مهار تورخ تورم است. اگر نرخ بنزين بالا رود و تورم ادامه داشته باشد، دوباره پس از مدت كوتاهي نرخ بنزين در برابر دلار، بيارزش ميشود و بايد افزايش بيابد.
حرف ما هم دقيقا همين است. براي اينكه ايران هاب انرژي منطقه شود و تحريمها پايان يابد و همه كشورها براي معامله با ايران راغب شود، بايد شاخصهاي اقتصادي در مسير بهبود و ثبات قرار بگيرند. اما برخي كارشناسان ميگويند، تورم در كشور به صورت فزاينده افزايش يابد، بنزين هم گران نشود! اين روند به اين معناست كه مدام قيمت سوخت در ايران ارزانتر شود. چه كساني از اين تورم بالا و نرخ سوخت ارزان، سود ميبرند؟ سوداگران، قاچاقچيان سوخت و كالا و البته دلالان. چه كساني ضرر ميكنند؟ بيش از نيمي از ايرانياني كه در خانهشان حتي يك خودرو هم ندارند و در فقر مطلق بهسر ميبرند. اساسا اين چه منطقي است كه يارانه بنزين را تنها براي كمتر از نيمي از ايرانيان جايز ميداند؟ مهار نرخ تورم يك ضرورت قابل انكار است اما همزمان با آن قيمت سوخت و ساير اقلام هم بايد واقعي شود. اساسا در اقتصاد هر نوع كالاي چند نرخي به ضرر اقتصاد و فسادزاست.
قيمت پيشنهادي شما براي بنزين چه قيمتي است؟ دولت چگونه ميتواند اين ناترازي را رفع كند؟
ما هرگز پيشنهاد قيمت نميدهيم. ما راهكار و مكانيسم پيشنهاد ميدهيم. سالها پيش از اين من و مرحوم تركان طرحي را ارايه كرديم كه اگر در حوزه انرژي اجرايي شده بود بسياري از مشكلات كشور حل شده بودند. ما ميگفتيم به جاي اينكه به خودروها، سهميه بنزين داده شود به ايرانيان يارانه داده شود. اين ايده امروز با سر و صداي زياد، رسانهاي شده است. حرف ما اين بود كه به تمام افراد بالغ مثلا ۲۰ليتر بنزين داده شود. برخي خانوادهها كل اين ۲۰ليتر بنزين را مصرف ميكنند و برخي ديگر بنزين خود را ميفروشند. در واقع يك بورس مردمي و عمومي سوخت راه ميافتد. در زمان اقتصاد كوپني در دهه ۶۰ ما مقالهاي نوشتيم و گفتيم اجازه بدهيد، مردم اقلام دفترچه كوپن خود را با هم معامله كنند. اما بهزاد نبوي گفت، ليبرالها منافع مردم را هدف قرار دادهاند! نبوي اما امروز ميگويد كه با هر انقلابي مخالفت دارد.
اين روند در مورد بنزين كاربردي است؟
در مورد بنزين هم بهترين راهكار آن است كه ابتدا نرخ بنزين واقعي شود. سپس يارانه انرژي حدودا ۱۰۰میليارد دلاري فعلي، بين همه ايرانيان و نه صاحبان خودرو توزيع شود. خانوادهها هم بتوانند سوخت يارانهاي خود را معامله كرده و با هم داد و ستد كنند. وقتي اين رويكرد در داخل اجرايي شود براي حوزههاي بيروني هم ميتوان برنامهريزي كرد و ايران را به هاب انرژي منطقه بدل ساخت. بدون انجام اين مقدمات بدل شدن ايران به هاب انرژي منطقه، بيشتر به يك خيال و رويا شبيه است نه واقعيت.